ندیمی كون داد و يك كفتر خريد
كفترش گائيد و از دستش پريد
عمر خودرا صرف كون دادن نمود
آخر ازكون دادنش خيري نديد
دوركونش زخم شد چون حوض گشت
ليك ناچار با دهان كير را مكيد
دست بر دار ایرجی از اين عمل
حاصل كون دادن است درد شديد
آنچه ميآرد انسان را طمع
صابون است وروغن وكون سفيد
چون كه كوس باشد كون دادن را چه سود
مرد بد اقبال و بد شانس وپليد
حجتا كم گو زكون دادن سخن
ندیمی را وقت كون دادن كه ديد